شده تا حالا دلت بگیره و بغض گلوت بترکه...اینقدر گریه کنی تا دلت خالی شه ...راحت شی...آه...چه حس خوبی...اما من...آره من همیشه دلم گرفته...اینقدر بغض کهنه توی گلوم گیر کرده...هر چه میکنم نمیدونم چرا نمیترکه این گره لعنتی...انگاری پیچ خورده تو گلوم...هر چی آب هم میخورم ...گره گلوم وا نمیشه...نمیدونم...شاید اشکی نمانده برا گریستن...